مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
کـبـوتـرانـه رسـیـدم به آسـمـان شـما سـلام میدهـم از دل به آسـتـان شـما به زیر لـب هـمگی ذکـر ربّـنا داریم رسیـدهای که همیـشه پـنـاه من باشی کـریم باشی و امّـید مرد و زن باشی تو آمدی که خـیالم هـمیشه آرام است سپـردهام دل خود را به دست دلدارم من از ولایـتتان دست بر نـمیدارم طـواف میکـنـمت در مـدار ماه خدا تویی که صاحب این سفرههای خیراتی بـرای اهـل سـحـر اسـوۀ مـنـاجـاتـی همیشه میرسد از چشمهایتان برکات برای مسـالۀ عـشـق راه حـل هـستی مشـوّق همه در بهترین عـمل هستی مــیـان خـانـۀ گـلهـا تــبـسّـم یــاسـی دعـای این دل بیتـاب من شـده دائـم خـدا کـنـد که شـبـی با عـنـایت قـائـم به هر مـژه بکـشم خـاک آسـتانت را تو صاحب کرمی اوج رحـمتی مولا تو صاحب عـلمی مرد غـیرتی مولا هـمیـشه بانی هر سـفـرۀ کـرم هستی در این شبی که نشستیم غرق خوشحالی در این شبی که گرفـتیم دور هم فالی به گوش میرسد العفوهای هر شبشان شروع روضۀ لایـوم روضۀ گـودال هجوم نیزه و شمشیر و پیکری پامال همینکه مجلس روضه شبی به پا میشد |